082. هفته نکو...
شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ
همیشه به مامان غر میزدم که چرا صبح خیلی زود چایی درست می کنه
چون تا من بیدار میشم چایی سرد یا ولرم شده البته گاهی همون هم گیرم نمیاد
نه اینکه بنده زیاد اهل چایی باشما یا اینکه چای داغ بخورم
اتفاقا همیشه چایی رو میذارم ولرم بشه بعد میخورم...
امروز طبق معمول 9 بیدار شدم رفتم واسه خودم چای ریختم گذاشتم رو میز
همینکه میخواستم بشینم رو صندلی یهو لیوان چای ریخت روم از زیر سینه تا روی زانو سوختم
ولی خوب خداروشکر چای زیاد داغ نبود و فقط کمی پوستم قرمز شده
2ساعت بعد داشتم ناهار درست می کردم روغن پاشید رو دستم و دستم سوخت
خوب هفته ای که اینطوری شروع بشه چطوری تموم میشه؟؟
+ ته خطی اوووف شده {آیکون گریه}
چون تا من بیدار میشم چایی سرد یا ولرم شده البته گاهی همون هم گیرم نمیاد
نه اینکه بنده زیاد اهل چایی باشما یا اینکه چای داغ بخورم
اتفاقا همیشه چایی رو میذارم ولرم بشه بعد میخورم...
امروز طبق معمول 9 بیدار شدم رفتم واسه خودم چای ریختم گذاشتم رو میز
همینکه میخواستم بشینم رو صندلی یهو لیوان چای ریخت روم از زیر سینه تا روی زانو سوختم
ولی خوب خداروشکر چای زیاد داغ نبود و فقط کمی پوستم قرمز شده
2ساعت بعد داشتم ناهار درست می کردم روغن پاشید رو دستم و دستم سوخت
خوب هفته ای که اینطوری شروع بشه چطوری تموم میشه؟؟
+ ته خطی اوووف شده {آیکون گریه}
۹۳/۰۳/۲۴
ما که آشپزی نکردیم تا حالا ولی دست مامان منم زیاد اینطوری شده:)