::: خط خطی :::

128. دلم میخواست نگهش دارم

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۰ ب.ظ


دیروز با داداش بزرگه رفتم درمانگاه سپاه واسه دیدن یه دختر {شوهر خانم دکتر معرفی کرده بود }

در ورودی برادران - خواهران بود از طرف خواهران رفتم خانمه سرش تو کمد بود پرسیدم :قضیه چیه میگردید؟

گفت :نه با چه قسمتی کار داری؟؟

+درمانگاه

- اگه سوال داری بذار آقاتون بره بپرسه شما بمون تا برگرده

+نه کار دارم خو

- پس باید چادر بپوشی

+ ههههه شوخی می کنی؟؟

- نه خانم بدون چادر نمیشه یه کارت شناسایی بده بهت چادر بدم

+ فقط گواهینامه همرامه

- همون خوبه

گواهینامه رو گرو گذاشتم و یه چادر گرفتم خانمه گفت من کار دارم میرم یجایی اگه برگشتی و من نبودم

گواهینامه ات تو این کشو گذاشتم خودت بردارش چادر رو هم بذار همینجا

چادر رو اوردم تو محوطه همونجور که غر میزدم چادر رو باز می کردم ببینم سر و تهش کجاست {چادر ملی بود}

من: ای بابا مسخرشو درآوردن انگار چه خبره عادم واس درمانگاه رفتن هم چادر می زنه و.....

داداش هم مونده بود نیگام می کرد چادر رو زدم و باهم رفتیم درمانگاه {درمانگاه چی نبمه ساخت پر از گچ و سیمان و ..}

از در ورودی رد میشدم یهو خودمو تو شیشه دیدم میگم:اااه جون من ببین چقد بهم میاد عادم کیف می کنه

این داداش ما هم هی تایید می کرد و می گفت ته خطی قدت بلندتر شده ها خوشگل شدیا بهت میادا و.....

منم هرجا که کسی نبود و خلوت بود عین این ندید بدیدا با چادر مانور میدادم

هر وقت هم کسی از دور میومد بی حرکت میموندم کسی شک نکنه

به داداش میگم خدا وکیلی باحاله خوشمان آمد

برگشتنی خانمه اونجا بود وگرنه گواهیناممو برمیداشتم و با چادر میزدم به چاک {چیه خو خیلی خوشم اومد}

عاقا من هی میخواستم به این خانمه بگم ازش خوشم اومده اینو بده به من روم نشد :(((

تو ماشین داداش میگه :ته خطی خداییش خیلی ناز شده بودی میخوام واست یه چادر ملی بگیرم

نچ نمیخوام به خودت زحمت نده

مگه نگفتی خوشت اوده ازش؟؟

عاره گفتم ولی هواش از سرم پرید بعد هم این یکی خوش دوخت بود از چادر ملیا خوشم نمیاد..:D


+ این داداش بزرگه مصممه به هر طریقی شده بنده رو چادری و سپس طلبه نماید....


پ.ن : بادم رفت بگم دختره مورد پسند واقع نشد داداشم گفت به من نمیخوره پرونده بسته شد...




۹۳/۰۵/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
ته خطی ...

نظرات  (۱۰)

بلاگ خر است
من اینجا نظر گذاشته بودمها پس کوش؟
عحجب بلاگی بی ادبی نظر منو خورد یعنی
پاسخ:
فک کنم از بلاگفا یاد گرفته
۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۵۹ انسان غریب
قسمت + نوشتتون عالیه به همچین برادری که دنبال عاقبت بخیری شماست باید افتخار کرد
پاسخ:
عاره حیف خواهرش سر به راه نیست...

من چادر پوشیدن بقیه رو دوس دارم یعنی خوشم میاد یکی دیگه چادر بپوشه ولی واسه خودم اصلاااااا....
+میگم نظرت چیه واسه این داداشت سفارش بدیم یه دختر بسازن؟؟
پاسخ:
دیگه فقط همین یه راه حل مونده....

چادر سر کردن یه چیزه جمع و جور کردنش یه چیز دیگه. اگه نتونی جمع و جورش کنی می فهمن چادری نیستی:))
من چادر ملی دوس ندارم همین معمولیا استفاده می کنم تازه یه وقتایی دو تا دستامم باره خخخ 
ولی عجیبه! توی کاشان که کسی از این گیرها نمی ده توی درمانگاه سپاه! 
پاسخ:
موافقم ...
منم یه مدت چادر معمولی می پوشیدم تسلط کامل هم داشتم بهش ولی دیگه نپوشیدم...

فک کن ته خطی چادری شه ! D:
چه شوووووووووود D:
من که نمیتونم با چادر بسازم مخصوصا وقتایی که باد میاد :/
پاسخ:

اتفاقا همه میگن بهم میاد....

عادت می کنی...


نچ نچ نچ
قراره بزودی چادری شه اگه خدا بخواد  ^_^
پاسخ:
به به چه حاج خانمی بشه .....
چادر خوبه ولی ادم باید بتونه باهاش کنار بیاد...مثلا خود من اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام همش روسریمو میکشه بدتر بی حجاب میشم!
خب اگه چادر بهت میاد چرا که نه؟؟؟چادر سر کن!!!
پاسخ:
این هم حرفیه ....
من خودم یه مدت چادری سفت و سخت بودم همه هم میگفتن با چادر عالی می شی...
ولی خوب دیگه نپوشیدم...

۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۸ مهندس بهشت
چادر خیلی خوب و نازه من خودم چادریم همیشه هم از این عربیا سر میکنم شاید عکسشو واست گذاشتم
اگر چادر سر میکنم واس خاطر اینه که نذارم نگاه هر ناکسی بهم بیفته
از خود تعریف نباشه مانکنی هستیم برای خود.....

پاسخ:
چه خوب بذار ببینیم....

دادای منم بدجور پیگیر چادری شدن آجی کوچیکشه^_^

پاسخ:
لابد آجی کوچیکه هم قسر {قصر } درمیره...:D

ای تو روووح این برادر بزرگ ها که همیشه تو انتخاب دختر ناز میکنن ^_^

پاسخ:
 اخ گفتی ......

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">