::: خط خطی :::

پرونده ای که باز نشده بستمش

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ق.ظ

از همون اول جواب قطعی به پدر گرام دادم 

بابا میگه برادر بزرگمه و سخته واسم جواب رد بدم

و من تو کتم نمیره به خاطر دل کسی دیگه پا رو دل خودم بذارم

حالا طرف هر کسی میخواد باشه ...

کاشف به عمل اومد که خانواده هم زیاد میل و رغبتی به این وصلت ندارن 

فقط نمیدونم چرا منو تو این یه هفته تو منگنه گذاشتن و هی ....

امروز جواب نهایی رو به پدر گرام دادم و آب پاکی رو  ریختم رو دستشون

فقط نکنه یهو با عمو بمونن تو رودروایستی و بگن بله:))

----------------------

نشستیم سر میز ناهار میخوریم مامان میگه نظرت چیه؟

میگم نظر شما چیه؟

بعد از کمی جر و بحث بلاخره خانواده تفره رفتن رو میذارن کنار

مامان میگه والا من که میگم از نظر ظاهر و قد و قواره به تو نمیخوره

میگم پس چه جور ادمی به من میخوره؟؟

مامان با لبخند به بابا نیگا میکنه بابا میگه:یه پسر قد بلند چارشونه کمی هم تپل 

و خدا میدونه من با شنیدن این حرف ذهنم کجاها رفت (آیکون رویا و این حرفا)


+نیمه گمشده کجایی خودت رو با شرایط موجود وفق بده :))

۹۴/۰۱/۲۴ موافقین ۸ مخالفین ۱
ته خطی ...