هر کی رو گفتیم بچه س شوهر دادن رف
خانواده عروسی دعوت بودن طبق معمول چند ماه اخیر رغبتی به رفتن نداشتم وقتی برگشتن مامان میگه :دختر فلانی رو شوهر دادن امشب بله برونشه
میگم :ع به کی ؟؟
میگه :پسر فلانی {پسر عموش}
تعجب نمیکنم از شنیدنش اولش هم معلوم بود منتظرن پسر عموه پا پیش بذاره بدنش بره
از این در تعجبم که مامان دختره تو یه مراسمی بهم می گفت پدرش اسم دخترش رو آورده برای پسر اون یکی دختر {پسرخاله دخترخاله}و همین مامانه زنگ زده به خواهره و تا تونسته شسته رفته اش کرده که خجالت بکشید و دختر من هنوز بچه س چرا اسم آوردید اینکه میگفت تا دخترام دانشگاه نرن و خودشون نگن دلشون شوهر میخاد شوهرشون نمیده و ...
اصن شایدم گفتن دلمون شوهر میخاد دادن رفته
مامان میگه واسه فلانی خواستیم مطرح کنیم گفتی بچه س پ چی شد بچه رو شوهر دادن که
میگم مادر من ساده نباش واسه کل دنیا بچه بود جز این یکی
{کلاس 10 میره خب}
کلا من هر کسی رو میگم آماده ازدواج نیست و بچه س به شکل غیرقابل باوری میره
دختره کلاس ده بود مامان گف بگیم واسه فلانی میخوایم و خواستگاری کنیم ؟
گفتم نهههه اخه سنی نداره الا که مث قبل نیس فوری شوهر بدن
به همین سوی چراغ سه ماه نشده گفتن فلانی رو شوهر دادن رفت
مامان چند وقت پیش اسم دختر دایی رو آورد گف بریم خواستگاری؟؟
خندم گرفته بود این یکی کلاس هشتمه شایدم نهم گفتم ماماااان بچه س اخه سنی نداره
مامان میگه ای دررد که اسم هرکی رو میارم تو میشی وکیل وصی
پ.ن 1:الا منتظرم خبر بیارن که فلانی رو هم شوهر دادن :)
پ.ن 2:زین پس به هیشکی نمیگم آماده ازدواج نیست و بچه اس والا ما دهه شصتیا بچه تریم دور دهه هفتادیا هم گذشت نوبت هشتادیاس