::: خط خطی :::

۱ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است


خب برگشتیم به منزل قدیمی یه ذره گرد گیری میخواد ولیکن الا وقتش رو ندارم 

امتحانام شروع شده به حول و قوه الهی دیروز اولین امتحان رو دادم 

من  موندم این مخاطب ما کجا مونده الا باس دیگه پیداش می شد من واسه روز سختی میخامش 

الا همین الا باس از همین در سمت چپ ورود بفرماید و همین که چشمش به بنده بیفتد 

در کنار ما جای گرفته و گوش سمت چپمان را بگیرد 37/5 درجه چرخانده و همزمان بکشد

سر را کنار گوشمان بیاورد و بی توجه به اخ اخ گوشم گفتنای بنده بگوید 

تو درس خوانده ای که در نت می چرخی یا نه 

و ما با چشمانی به ظاهر اشکی با ابرو علامت نه را بدهیم

آنگاه ما را با همان گوش کشیده مجبور به بلند شدن کند و ببرتمان سر درسمان بنشاند 

و همانطور که گوشمان در دستش است با ابروهای گره خورده خطاب به ما بگوید

درس ات را می خوانی بیایم و در حال بازیگوشی باشی سیاه و کبودت می نمایم

و ما خرسند از بودن مخاطبمان با جدیت درس خوانده و بخاطر وجود شریفش 20 یگیریم...

امتحان دیروز رو که گند زدم ...بهونه اش رو گذاشتیم به نهایی بودنش 

ولیکن جدیدا بهونه بهتری گیر آوردم نبودن مخاطب 

3تا نهایی و 2تا غیر نهایی از امتحانا مونده

فرش رو هم هنوز تموم نکردم قرار شده آخر ماه تمومش کنم 

ولی هر طوری حساب می کنم تموم بشو نیست ...

من برم درس بخونم مخاطب که نیومد گوشمونو بپیچونه به امید اون بشینم از همین هم می افتم


+ دوستان کسی دست به گوش بنده نزنه که کلامون تو هم میره 

فقط مخاطب مخاطب مخاااطب:))


ته خطی ...
۰۷ دی ۹۳ ، ۱۱:۲۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ نظر