::: خط خطی :::

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

طبق معمول میرم تو رختخواب و گوشی به دست با هندزفری تو گوش اینستاگردی خیلی بی هدف اون ذره بین کوفتی رو میزنم و کلیپ هایی که به نظرم جالب میاد رو باز می کنم گاهی هم عکس البته عکس هایی که نوشته ای روش داشته باشه واسم جالب تره اینستا هم مدتیه خز شده دیگه شورشو درآوردن هرجا میری دروغ و دروغ و دروغ آدمایی که هر کدوم واسه اهدافشون به یه سری آدمای دیگه تهمت و افترا میزنن اکثرا به دین به معصومین و امامان بعضیا به فلان مسئول و به فلان اقلیت و به فلان آدم مشهور و .....
 اینجور نوشته هارو بهتره نبینی یا نخونی تو کامنتا پر از فحش و ناسزا آدمایی که واسه خودشون یا خانوادشون حرمتی قائل نیستن و فحاشی میکنن در مقابل یه اشخاصی هم پیدا میشه که جوابشون رو بده و از خجالت ناموسشون دربیاد ....واقعن چرا دختر پسرای ما اینجوری شدن این فحاشیا فقط مختص پسرا نیست درسته اکثرا پسر هستن اما بین اینا هستن دخترایی که از صدتا پسر رکیک تر حرف میزنن...
بگذریم اصل حرفم این نبود چراغ اتاق رو خاموش می کنم به اینستاگردیم ادامه میدم ...رقص هماهنگ جنیفر لوپز با طرفداراش نمیدونم خوب داره می رقصه یا نه با اینکه نگاه می کنم اما افکارم یجای دیگس اصلا من چرا باید این وقت شب با دیدن این چیزا خودم رو سرگرم کنم هم سن و سالای من الا هر کدوم سر خونه زندگیشون هستن و شاید قبل خواب به اینکه واسه فردا ناهار چی بپزن فکر میکنن و من اینجا تک و تنها باید خودمو با این مزخرفات سرگرم کنم
 یه حشره کوفتی جلو تصویر رو گرفته همش رو صفحه می چرخه شاید اونم میخاد برقصه حالا دیگه کلیپ رو نگاه نمیکنم چشام دنبال حشره اس کلافه انگشتم رو میذارم رو صفحه گوشی و حشره خیلی آروم له میشه با یه پا آویزون مونده رو صفحه ...
بازم میرم تو فکر اینکه میخوام با زندگیم چیکار کنم اصلا خودمم نمیدونم چی از این زندگی و از این دنیا میخوام خیلی حرفا میاد تو ذهنم دلم نمیخاد با یه سری واقعیتا کنار بیام خودمو میخوام بزنم به کوچه علی چپ یه حشره کوچیکتر اومده رو صفحه اونم داره جلو چشام می رقصه و مانور میده اینبار زودتر از قبلی انگشت میذارم رو صفحه و به سرنوشت قبلی دچار میشه ...
حالا دیگه حتی نمیدونم میخام به چی فکر کنم از اینستا اومدم بیرون و زل زدم به صفحه گوشی به دوتا حشره ای که رو صفحه دور از هم حلق آویز شدن ....
از بیرون صدا میاد دارن عروس میبرن ...
ته خطی ...
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر



ما که چند وقتی بود کلا خسته و درب داغون بودیم حالا یا هوای بهار نساخته بود یا ما افسردگی گرفته بودیم یا دلایل دیگه ای که واسمون ناشناخته اس

از دیروز به این حال و احوال سرماخوردگی هم اضافه شده سرماخوردگی همراه با بدن درد ضعف سرگیجه سیاهی رفتن چش گلو درد و ......

 اصن دوس ندارم جوون مرگ بشم خیلی از آرزوهام مونده

ما خودمون رو گرفتیم به دوا درمون من درآوردی عسل و لیمو ،شربت دیفن ،آویشن دم کرده ،شربت آویشن (الا یادم افتاد خوردم) و....

که ظاهرا هنوز هیچکدوم از خودشون حرکتی نشون ندادن عاقا مگه آدمی که بیمار شده همش خواب نیس ؟؟ پ خواب من کووو

دیشب که تا 3خوابم نبرد امروز هم خواب به چشممون نیومد الا هم که، اصن مگه شربتا خواب آور نیستن چرا اخه چراااا

من الا نباس از بیکاری و بی خوابی اینجا باشم الا باس خواب چهارمین پادشاه رو ببینم گلو دردای من خرن درد از گلو شروع میشه میکشه به اطراف

 میزنه به گوش بعد کل صورت دماغ و چشم  نمیدونم چرا مدت هاس دوس ندارم دکتر برم

 هر وقت هم حالم شدیدا خراب باشه (از اون دم مرگیا) خیلی خودم رو زحمت بدم تزریقاتی خانم کریمی دوتا پنی سیلین

بعد میگه فردا هم بیا برات بزنم یکی دیگه میگم نه توروخدا با همینا سر و تهش رو هم بیار حوصله ندارم دوباره بیام میکنتش سه تا

 خدایا نصفه شبی زده به سرمون چرت میگیم کاش بریم تو یه خواب زمستونه الا تا فردا لنگ ظهر 




ته خطی ...
۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر


این روزا دلتنگم بیشتر از هر زمان و خدا میدونه که چقد دلم شاد بودن میخاد حس و حال این روزامو دوس ندارم 

بی هدف سرگردون حتی نمی دونم از زندگیم چی میخوام حس میکنم این حجم بی حوصلگی داره رو جسمم تاثیر میذاره

رفتم اما نرسیدم شاید هنوز نرسیدم اما این به معنی ناکامی نیست شاید دیرتر اما میشه میشه و لذت رسیدن به همه چی می ارزه

وبلاگ جان هیچ کدوم از برنامه های مجازی جای تو رونگرفت هیچکدوم به اندازه تو لذت بخش نبود 

دلم واسه دوستان مجازی تنگ شده عزیزانی که واسه من تنها دوستای دنیای واقعی بودن

خیلی ها رفتن خیلی ها دیگه نمی نویسن هرجا هستن شاد باشن همین کافیه 

خب قرار نیس دنیا همینجوری بمونه منم آدمی نیستم که کم بیارم فردا یه روز تازه اس 

 پس فقط لبخند بزن :)


ته خطی ...
۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر