ما که چند وقتی بود کلا خسته و درب داغون بودیم حالا یا هوای بهار نساخته بود یا ما افسردگی گرفته بودیم یا دلایل دیگه ای که واسمون ناشناخته اس
از دیروز به این حال و احوال سرماخوردگی هم اضافه شده سرماخوردگی همراه با بدن درد ضعف سرگیجه سیاهی رفتن چش گلو درد و ......
اصن دوس ندارم جوون مرگ بشم خیلی از آرزوهام مونده
ما خودمون رو گرفتیم به دوا درمون من درآوردی عسل و لیمو ،شربت دیفن ،آویشن دم کرده ،شربت آویشن (الا یادم افتاد خوردم) و....
که ظاهرا هنوز هیچکدوم از خودشون حرکتی نشون ندادن عاقا مگه آدمی که بیمار شده همش خواب نیس ؟؟ پ خواب من کووو
دیشب که تا 3خوابم نبرد امروز هم خواب به چشممون نیومد الا هم که، اصن مگه شربتا خواب آور نیستن چرا اخه چراااا
من الا نباس از بیکاری و بی خوابی اینجا باشم الا باس خواب چهارمین پادشاه رو ببینم گلو دردای من خرن درد از گلو شروع میشه میکشه به اطراف
میزنه به گوش بعد کل صورت دماغ و چشم نمیدونم چرا مدت هاس دوس ندارم دکتر برم
هر وقت هم حالم شدیدا خراب باشه (از اون دم مرگیا) خیلی خودم رو زحمت بدم تزریقاتی خانم کریمی دوتا پنی سیلین
بعد میگه فردا هم بیا برات بزنم یکی دیگه میگم نه توروخدا با همینا سر و تهش رو هم بیار حوصله ندارم دوباره بیام میکنتش سه تا
خدایا نصفه شبی زده به سرمون چرت میگیم کاش بریم تو یه خواب زمستونه الا تا فردا لنگ ظهر
مثلا آهنگ غمگین گذاشتی چند ساعت هم هی گریه کردی بعد پا میشی یه آهنگ جدید play میکنی
《تو برای من همون عشق پاک سابقی تو هنوزم عاشقی میدونم ... خیره شو به رو به من قید چی رو میزنی تو که دل نمیکنی میدونم》
با ریتم بخون
بعد هم با این آهنگ کلی می رقصی اصنشم مهم نیست ریتم رقص نداره
چند دقه بعد هم ترجیح میدی یه گوشه بشینی و همینطوری که آهنگ پیشم بمون پاشایی رو گوش میدی گریه ات رو ادامه بدی دیونه هم نشدم ...
برادر و خواهر بسیجیا که از اینجا رد میشن فتوای حرام بودن رقص و این حرفا ممنوع حوصله ندارم
کل دیروز رو نخوابیدم دیشب هم تا نزدیکای صبح بیدار بودم از بی حوصلگی ترانه گوش میدادم
و فک می کردم ...مدتهاست شبا راحت خواب نمیرم کی میخاد خواب نرمال ما برگرده خدا میدونه
این ترانه های گوشی بنده چرا اینقد غمگینه از دیشب فقط سه بار عاشق شدم
92 بار شکست عشقی خوردم اصن جونم دراومد...
دیشب داشتم فک میکردم بنده که میتونم راحت شیا رو تا صبح بیدار سرکنم دقیقا به درد
نگهیانی شیفت شب میخورم فقط نمیدونم الا حقوق و مزایای خوبی میدن یا نه
بعدا نوشت: روزی سه بار این مامان ما یقمونو جر میده که جواب خواستگارتو چی بدیم
حالا من هی میگم و اینا میگن دلیلت چیه با دلیل بگو
بنده چطور حرفمو تو این خونه به کرسی بنشونم چه فایده وقتی تصمیم رو به عهده
خود آدم میذارن و بعد وقتی جواب رو گفتی هی به دست و پات می پیچن ...
مثلا میخان نظر منو عوض کنن !!!
آدم نباس یه حرفی بزنه زد هم نباس ازش برگرده مگر در مواقع خاص و خاص و خیلی خاااص
+:باز این مامان ما شروع کرده نظر منو بدونه فک کنم میخان بندازنم تو رودروایستی
دلم میخاد سرمو بزنم تو دیوار مغزم بپاشه بیرون
این روزا فکرم مشغوله کار خاصی هم نمیکنه با این حال نمیدونم کدوم گوری گیر کرده
رفتم وب یکی از دوستان یهو یاد خانم مهندس افتادم همینطور دلم خواست بهش سر بزنم
تو لیست دوستانشو نیگا کردم خانم مهندس نبود با خودم گفتم حتما تو وب حاجی لینکش هست
رفتم اونجا تو لیست دوستان حاجی هم نبود بعد تو کامنتای حاجی گشتم و از طریق یکی از کامنتا رفتم وبش
بعد تازه یادم افتاد تو لینکای خودم همیشه بوده و هست
اصن لازم به این همه گشتن نبود...
حال و اوضاع فکریم خوب نیست.....