امروز استارت کار رو زدم از مدت زمانش راضی نیستم
کمه اما باز از هیچی بهتره
دعا کنید ادامه دار باشه
واقعن دلم میخاد درست بشه
امروز استارت کار رو زدم از مدت زمانش راضی نیستم
کمه اما باز از هیچی بهتره
دعا کنید ادامه دار باشه
واقعن دلم میخاد درست بشه
این تست رو امروز تو وبلاگ گلسا دیدم
اینم نتیجه تست من اینجا {دیمیتر}
جالب بود خیلی از خصوصیاتی که گفته شد درست بود
_____________________________________________
اسطوره دیمیتر:
دیمیتر که رومیان او را با نام سرس(به معنای حبوبات) می شناسند،
خدابانویی با موهای طلایی گندمگون در جایگاه خدابانوی غلات،
و مادر
پرسفون،
ادامه دهنده نسل خدابانوانی بود که مظهر باروریند.
او در مقام خدابانوی غلات، باعث و بانی فراوانی طبیعت است.
دیمیتر در اسطوره بخشاینده ترین خدابانو بود.
روزی دخترش،
پرسفون
جوان و معصوم مشغول چیدن گل در دشت و دمن بود
که توسط
هادس
و با همکاری پدرش
زئوس
دزدیده می شود.
پس از این واقعه دیمیتر شنل سیاهی را بر روی دوش خود افکند،
و مانند پرنده ای که در سرزمینهای خشک و بر روی دریاها پرواز کنان در جستجوست،
بر روی زمین به جستجوی دخترش پرداخت.
دیمیتر وقتی به خیانت پدر فرزندش و سایر خدایان پی برد خیلی عصبانی شد.
او به هیچ چیز اجازه باروری نداد تا اینکه
پرسفون
برگردد.
______________
+ هرکی پرسفون رو دید زود پس بیارتش...زئوس رو هم دیدین بگین بیاد کارش دارم خائن رو
امروز اومده بود شهرمون نمیخواستم برم
رفتنم ناخواسته بود...
رو یه تابلو نوشته بودن :" چراغ شو تارم خوش اومای"
هه هه مردم چقد خوش خیالن...
عصری با مامان و بابا و داش کوچیکه رفتم بیرون میخواستم قسط داداش بزرگه رو از پای باجه بریزم به حساب
بعد از تموم شدن کارم رفتیم پارک بابا واسمون بستنی شکلاتی با شیرینی خرید خیلیهم خومشزه {خوشمزه} بود....
با بابا رفتم نمازخونه ی پارک نمازمو خوندم و دور پارک رو دوتایی پیاده روی کردیم
برگشتنی دیدم مامان تنها نشسته یه بشقاب دلمه هم کنارشه میگم مامان اینا رو کی داده؟؟
میگه اون خانواده کناری آوردن
قیافشون هم اشتها برانگیز بود فوری یکیشونو برداشتم نرم و خوشمزه {خومشزه}
تموم که شد بشقاب خالی رو یه دستمال کشیدم
و بردم دادم به یکی از خانما تشکر کردم و گفتم که واقعا خوشمزه بود