129. فقط نیگا کردم
دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ب.ظ
نماز صبح رو خونده بودم 7 صبح بود خیلی خوابم میومد تصمیم گرفتم دوباره بخوابم
در شیشه ای شروع کرده بود به لرزیدن {این یعنی زلزله اومده} منم فقط نیگاش می کردم
مامانم میگه: داره زمین می لرزه؟؟
با بی حاله میگم : عاره زلزله است
مامان و بابا بلند شدن از خونه زدن بیرون داداش بزرگه و کوچیکه رو هم خبر کردن رفتن رو تراس
از در خونه سرمو بردم رو تراس و نیگا می کنم ...
چشام از زور خواب باز نمیموند آروم برگشتم و سر خوردم تو رختخوابم بیخیال زلزله دلم فقط خواب می خواست
تا ظهر چند باری لرزیدیم خدا به خیر بگذرونه ...
۹۳/۰۵/۲۷
لرز مانیس که ماله مور موریه:))