142. عروسی را چگونه گذراندید؟؟
رفتم عروسی ولی حیف دیر رفتم و وقت ورود دوتا حوریه اونجا نبودم
میخواستم عملا تست کنم ببینم چسب زخم نیاز پیدا می کنم یا نه که نشد:))
این چه وضعشه خب عروس باید سنگین باشه تمام طول شب سر دسته رقاصا بود
دوماد از اون بدتر آهان تا یادم نرفته قیافشون هم بد نبود ولی خو پوسف روی هم نبودن:))
چرا عروس تمام طول شب نیشش تا بناگوشش بازه بابا عیبه خوشحالیتونو تابلو نکنید
بنده عقیده دارم عروس تو شب عروسیش باید طوری رفتار کنه که انگاری با زور اسلحه اونجا نشسته
و البته دو سه مرحله هم آبغوره گیری راه بندازه که مردم نگن چقد هول بوده و از این حرفا:))
این ارکستره کردی میزد بعد عروس سر دستشون بود همه کردی می رقصیدن
عروس جلوشون فارسی قر میداد یه ساعتی هم عروس دوماد تو جایگاهشون با آهنگ کردی
نمیدونم چی قر میدادن {نفهمیدم سبکشون چی بود} دوماد که یه شال قرمز یه متری دستش بود
هی تکون میداد عروس هم با تورش تکون میدا دوتایی تازه واسه خودشون قطار بازی هم کردن :))
بقیه رقاصا هم اون پایین سرشون تو کار خودشون بود ...
اونارو بیخیال واه واه واه لباس بعضیاشون چقد جلف بود البته من نشناختمشون از طرف عروس بودن
دخمل کوچولوه اومده بود دور میزمون می چرخید اوخ که چخد ناناز بود موهای کوتاه زردشو خیلی
قشنگ حالت داده بودن مامانی لپشو کشید تپلی بود:))
غذاشون هم اندازه اش خوب بود ولی مرغشون خونی بود اوووق..
بنده که تمام مدت کنار مادرم نشسته بودم اصن هم از این قرتی بازیا و رقصای جلف خوشم نمیاد
{آیکون دخترای خوب و سنگین چطوره؟؟}
ولی خداییش این آخریاش دوپا لری زدن کصافدا داشتم میمردم واسه یه رقص
منم در اعماق وجودم قر دادم دقت کنید در اعماق وجود طوری که کسی شک نکنه بعد
هم همون موقع برگشتیم خونه و چه خوب بود که برگشتیم وگرنه شیطون می رفت تو جلدم
رقص کل مجلس رو می گرفتم تو دست {تمام سنگینیم هم به تاراج می رفت}
+شب خوبی بود لیکن نیاز ما به یک عروسی توپ بر طرف نشده
دوستان یکیتون دست به کار بشه یه عروسی توپ بیفتیم ...
این خط ___ اینم نشون &
:D
+
ان شاء الله همه شاد باشند
حتی من !