::: خط خطی :::

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


عروسیای تابستونی شروع شده تا اینجاش که خوب نبود خدا بقیشو بخیر بگذرونه چند روز پیشا عروسی دعوت بودیم

 یه تالار خارج شهر شلوغ شدید یعنی کلا صاحاب مجلس با هرکی یبار سلام علیک کرده دعوتش کرد عروسی بسیار عروسی مزخرفی بود

حیف وقت گرانبهای بنده که صرف رفت و آمد شد ...غذاشون سررررد بی نمک مرغ نپخته ماست و نوشابه گررررم خدمه هم که کلا شخصیت نداشتن

 کل تالارش 4تا کولر داشت بعد انگاری مردم مشنگن همه جا جار زدن که سی ملیوون خرج تالارمون رفته

)حیف اون مواد غذایی که حروم کردن کل مهمونا چند قاشق بیشتر نخوردن تمام غذاها رفتن تو سطل آشغال) 

+نتیجه اخلاقی:هر عروسی دعوت شدین نرین مگه اینکه مطمئن بشین غذاشون عالیه ...

چند روز قبلش یه عروسی دیگه دعوت بودیم انصافا غذاش خوب بود ولی مگه بدون سرخر میشه؟یه بچه کصافد اومد خودشو انداخت رو کیف ما

 مامانش هم فقط نیگا میکرد و لبخند میزد کیفمونو برداشتیم در دسترس نباشه اینقد عررر زد کلافه شدم هر چی دم دستش رسید پرت کرد تو کله ما ...

بعد مامانش: اینجوری بود:))

کلا رفته بودم رو مود ایوبی وگرنه لهش میکردم خانمه اونور میگه کیف رو بده بچه مگه چیه 

حالا محلش ندادم حالا اگه خودش بود کیفشو میداد بچه بریزه وسط؟؟

بعد یه ربع با وساطت مامان و زن عمو کیف رو دادم میبینم بچه کلشو تا ته کرده تو کیف وسایلمو داره میندازه تو جمع ازش گرفتمش گذاشتم یه کناری

میگم کیف وسیله شخصیه نه هرکی اومد سر کنه توش باز عررر زد مامان میگه ته خطی آبرومو بردی کیف رو بده بهش بره یا قایمش کن نبینه 

آخه مادر من کیف به اون بزرگی بذارم تو جیبم که نبینه؟

منم نامردی نکردم گفتم من آبروتو بردم یا این بچه بی تربیت که مامانش درست ادبش نکرده

 دلمم خنک شد مامانش از اعماق سووخت پاشد رفت دیگه هم نیومد سرخرر

نتیجه اخلاقی:بچه اومد واسه کیفتون همون اول به مامانش غیر مستقیم یه بد و بیراه بگین

 بچه رو ورمیداره میره راحت میشین مث من ایوب بازی درنیارید:)) 

از تجربیاتم استفاده کنید بخدا من حیفم :))



ته خطی ...
۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر