::: خط خطی :::

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است


دوستان عزیز بدی خوبی دیدین حلال کنین بلکه منم با آرامش برم....(چرا بغض کردین بابا سفر آخرت که نمیرم بعدا برمیگردم):D

 سال 93با همه بدیاش داره تموم میشه بهتر زودتر باروبندیلش رو ورداره گمشه بلکه 94با اتفاقای خوب بیاد 

خداکنه همه تو سال 94مشکلاتشون حل بشه زندگیامونم روبراه بشه

عیدتون پیشاپیش مبارک...





ته خطی ...
۲۸ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ نظر


یکی باس باشه تو یه  همچین روزی بیاد کنارت سخت تو آغوشت بگیره سرت رو بذاره رو سینه اش دست ببره لای موهات

و آروم زیر گوشت یه چیزایی رو زمزمه کنه..یکی باس باشه تو یه همچین روزی کنارت باشه به یادت باشه واسش مهم باشی

کسی که ته دلت رو قرص کنه کسی که واست وقت بذاره و همچین روزی رو واست خاص کنه با یه سورپرایز و یه تبریک خاص...

گرفتن تولد چه لذتی داره وقتی کسی که باید واسش مهم باشی نیست:((

از صبح تا حالا پیام و زنگ پشت سر هم دیگه از جواب دادن به پیام تبریک اطرافیان خسته شدم (الکی مثلن من خیلی شاخم و خاطر خواه دارم)


+باز دم مامانم و همراه اول گرم امروز رو یادشون بود:)



ته خطی ...
۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ نظر


با مامان و بابا رفتم بیرون تو شلوغیا همینطور غرق در افکار یهو یکی از کنارم دست برد دماغمو گرفت 

از اونجایی که گاهی ظرفیت شوخیم می چسبه کف پام با عصبانیت صورتمو برگردوندم تا با پشت دست بزنم تو صورت شخص مزبور و چندتایی 

فحش آب نکشیده بدم تو خوردش یه دختر آرایش کرده و عینکی وقتی چشم بهش خورد کل ذهنم رو زیر و رو کردم خدای من این کجای 

ذهنم قایم شده که بهش دسترسی نیست چشاشو که نیگاه کردم یافتمش با حالت تعجب میگم :نیره تویی؟بی شعور این چه بلاییه سر خودت آوردی

میگه خودمم چی کردم مگه

بهش دست میدم و می بوسمش احوال پرسیای معمولی  میگم تغییر کردی افتضاح خودت رو انداختیا( البته از رو مزاح گفتم)

با تعجب میگه مگه چمه چیکار کردم میگم هیچی ازدواج کردی؟

-نه

+هنوز عقد کرده ای؟

-نه

+یعنی چی پس یعنی عروسی نگرفتی یا...؟

-نه یه چیزایی پیش اومد نشد

+چی؟؟

-بعدا سر فرصت واست تعریف می کنم احتمالا بهم بزنیم

شماره هدیگرو گرفتیم 

و من یاد گذشته می افتم یاد یه روزایی که خوب بود یاد یه روزایی که بد بود و یاد یه روزایی که تلخ بود 

یاد صبح های زود تو راهرو مدرسه وقتی با نیره روبرو میشدم محکم بغلم می کرد و می بوسیدم یکی دوتا سه تا ....

بوسه های صدا دار اونوقت صداشو نازک می کرد و به لحن بچگونه :صبح بخیر مامان ته خطی دلم واست تنگ شده مامانی 

دیشب کجا رفته بودی منو تنها گذاشتی هااان ؟؟و...........مامانی تو دیگه دخترتو دوس نداری اره؟ اره خودم میدونم دوسم نداری

و.............یه قسمتاییش سانسور شد از بس دختر بی تربیتی بود:))

+روزگار تلخ و شیرینی بود گذشت گذشت چه خوب که گذشت





ته خطی ...
۱۵ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر


گوشی جدید خریدم دیگه لازم نیست حرص بخورم

همین دیگه:))


گوشی جدید

ته خطی ...
۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹ نظر


یادش که می افتم کله ام داغ می کنه مردک احمق اومده ابروش رو خوب کنه زده چشش رو هم پوکونده

گوشیم رو پس فرستاد گفت درست بشو نیست قطعه اش گیر نمیاد 

همین که گرفتمش تو دستان مبارک یهو مشکلش حل شد و دکمه هاش کار افتادن

اما چه فایده صفحه اش هر 10ثانیه یبار خاموش روشن میشه لمسش هم از کار افتاده

باتریش هم خوب شارژ نمیشه عملکردش هم به شدت کند شده و.....

شیطونه میگه برم بزنم دهنش رو سرویس کنم...دوشب پیش کلی هم فحشش دادم 

+یکی از گوشیای داداش دومی رو موقت ازش گرفتم

گوشیم رو خیلی دوس داشتم صورتی بود :((

میخوام جنازشو نیگه دارم...




ته خطی ...
۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۰