::: خط خطی :::

۸ مطلب با موضوع «بی اعصابی» ثبت شده است


چن وخ پیشا روز جمعه ای که روز کذایی هم بود همین که از بیرون برگشتم خونه تلفنمون زنگ خورد

بخاطر اتفاقی که افتاده بود ناراحت بودم شدید ...برداشتم می بینم خانم بووقه میگه خانم ته خطی

{البت فامیلیمونو گف ما خوشمون نمیاد اشخاص زود باهامون پسرخاله بشن و خودمونی}

فردا صبح عکس میاری واسه روی مدرکت نشه پس فردا که نمیشه 50تومن هم میاری

واسه فارغ التحصیلیت فخط هم شما فارغ التحصیل شدی بقیه گند زدن

اصن دود از کلمون بلند شد میگم من تسویه کردم اینو از کجا آوردین

میگه نوچ اونا هیچی این واسه مدرکته

میگم ندارم تو بگو یه قروون

میگه باشع تو عکس رو بیار پول رو هروخ داشتی بیار همون موقع هم بهت مدرک رو میدیم

دو دقه بعد داداش که همینجور کنارم واستاده یه اسکناس پنجایی میده بهم میگه بیا فارغ التحصیل برو مدرکت رو بگیر هرچی هم کردم پولشو ور نداشت

دو روز بعد میرم پیش خانمه خیلی هم حق به جانبه اصن هم به روی خودش نمیاره که روز اول

قرارمون بر 300تومن بود و کردش 360 بعد هم با منت 20 واسم کم کرد اونموقع چیزیش نگفتم

که بیخیال 40 تومن ارزشش رو نداره حالا هم به بهونه مدرک 50 کشیده روش و هنوز هم حق

به جانبه ...یاد خرداد ماه افتادم واسه 150تومنی که مونده بود زنگ زد که زود زووود تا فردا پول رو بیار

که برنامه امتحانی بهت بدیم منم به خیال اینکه دو سه روز دیگه امتحانمه هرطور شد جورش کردم

رفتم موسسه پول رو دادم میگه 170بود چون تووویی 150میگیرم{آره ارواح عمه اش}

میگم خو برنامه رو بده میگه هنوز نیومده یکی دو هفته دیگه زنگ بهت میزنم بیا ببرش

میگم مگه من الافم هی بیام و برم برنامه اومد زنگ میزنی میخونی تا بنویسم

20روز بعد برنامه امتحانی اومد ...چرا من الا پول رو بهش بدم و منتظر بمونم ببینم کی خانم مدرک

رو آماده میکنه بره آمادش کنه یه مدت هم پیش خودش نگهش داره منم هروخ عشقم کشید

میرم پولشو میدم مدرک رو میگیرم منم که حالا حالاها احتیاجش ندارم

الا هم پول رو ریختم به حساب خودم واس خودش بمونه..


+ ما که نخونده رفتیم یه امتحانی دادیم و اومدیم {بعضی از دوستان شاهدن}

معدل کل شده بود 15 و خورده ای خوب عسد عایا؟؟


+خیلی قشنگ مردم رو سر کیسه میکنن



ته خطی ...
۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ نظر


یادش که می افتم کله ام داغ می کنه مردک احمق اومده ابروش رو خوب کنه زده چشش رو هم پوکونده

گوشیم رو پس فرستاد گفت درست بشو نیست قطعه اش گیر نمیاد 

همین که گرفتمش تو دستان مبارک یهو مشکلش حل شد و دکمه هاش کار افتادن

اما چه فایده صفحه اش هر 10ثانیه یبار خاموش روشن میشه لمسش هم از کار افتاده

باتریش هم خوب شارژ نمیشه عملکردش هم به شدت کند شده و.....

شیطونه میگه برم بزنم دهنش رو سرویس کنم...دوشب پیش کلی هم فحشش دادم 

+یکی از گوشیای داداش دومی رو موقت ازش گرفتم

گوشیم رو خیلی دوس داشتم صورتی بود :((

میخوام جنازشو نیگه دارم...




ته خطی ...
۰۴ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۰۸ موافقین ۴ مخالفین ۰

چند سال پیش بود؟؟5یا شایدم 4 نه نه شاید 6 ولی نه بیشتر از 5 نیست مدتیه بازیش گرفته خیلی رو اعصابم راه میره خیلی اذیت می کنه خیلی وقتا از رو عصبانیت اشکم در میاد وقتی می بینم زورم بهش نمیره و نمی تونم حرصم رو سرش خالی کنم... 
کل روز خوب کار می کنه انگار نه انگار.. شب که من میرم سر وقتش از هوش میره تو طول روز من کاری به کارش ندارم یه گوشه افتاده و راحته خب من راحتش میذارم اذیتش نمی کنم ولی اون بی معرفته وقتی بهش نیاز دارم خودش رو میزنه به موش مردگی...
وقتشه عوضش کنم خب هرچیزی یه تاریخ مصرفی داره این گوشی کوفتی هم عمرش رو کرده اصن من چرا دارم با این راه میام هووم؟؟
هیچ امکاناتی نداره به تمام معنا امکاناتش صفره باس یه بهترش رو بخرم اصن حالا که فکر می کنم می بینم از یه ماه پیش که تصمیم گرفتم گوشی جدید بگیرم این خودشو زد زمین فک کنم میخواد تلافی کنه اونم حالا که میدونه پولی تو دست و بال ندارم
دیشب به دوستم اس میدادم وسط حرف زدنمون خاموش شد باز زد به سرش نیم ساعت تمام هر 15 ثانیه یبار روشن خاموش میشد ...ازش تعریف و تمجید می کنم قربون صدقه اش میرم از خوبیاش میگم بلکه جوگیر بشه و حالش خوب بشه 10 دقه بعد عصبی میشم بهش سرکوفت میزنم تهدیدش میکنم به اینکه سرش هوو میارم و...20 دقیقه بعد کلافه داغون خون خونمو میخوره سرش داد و بیداد می کنم فحشش میدم نفرینش می کنم و...همچنان حال خرابه اشکم در میاد خاموشش می کنم پرتش میدم یه گوشه و میخوابم ...
از حق نگذریم خیلی واسم کار کرده خیلی ضربه خورده و داره زهوارش در میره باتریش هم که ورم کرده و...
به داداش کوچیکه رو میندازم گوشیش رو امشبی بهم قرض بده واسه نیم ساعت قبول نمیکنه میگه پیامای خصوصی دارم و من همچنان التماسش رو می کنم 

+بی پولی خره وقتی نمیتونی یه گوشی اندروید مدل بالا تووپ بخری و بیاری بکوبونی تو صورت گوشی قدیمیت و دلت خنک بشه...



ته خطی ...
۲۷ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر


تف تو بلاگ کصافد وحشی نفهم

{آیکن ته خطی که داداش کوچیکش در دهنش رو گرفته فحشای رکیکتر نده}

ع ع ع الا که من رفتم تو بلاگفا وب درست کردم این خوب شده

خاک تو سرش اعصابم خورده دلم میخواد لهش کنم

لعنتی اصن میرم بلاگفا ...

بیشعور


ته خطی ...
۱۳ مهر ۹۳ ، ۱۸:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۴ ۸ نظر


هفته پیش هفته ی پرباری بود البته واسه من که نه ولی مطمئنن واسه یه اشخاصی بوده ...

5شنبه شب رفتیم روستا عروسی اکثر همشهریا عروسیا رو تو خونه می گیرن و فقط 30درصدشون تالار می گیرن

عروسی که تو خونه میری دیدن داره ها یعنی قشنگ گه میزنن به اعصاب و روان عادم

عروسی از اقوام پدری بود تو یه خونه مجلس زنونه برپا بود زنونه که چه عرض کنم ارکستر رو گذاشته بودن

تو حیاط {قسمت زنونه }چیزی نزدیک 40-50تا مرد هم روبرو ارکستر دس می گرفتن دم در ورودی و تو حیاط پر مرد بود

مامان جلو رفت و منم پشت سرش اصن من مونده بودم چطوری از بین اینا رد بشم حتی درست جلو پام رو نمی دیدم

تاریک هم بود بدتر این وسط یهو پای مبارک بنده با کفش پاشنه 10 سانتی افتاد تو یه چاله معلوم نبود

طول و عرضش چقد بود که پای چپ بنده دو بار اون تو گیر کرد نزدیک بود با صورت پخش زمین بشم

به یه مکافاتی خودمو کشوندم بیرون

مردا هم همینجوری نیگا می کردن منو نمیگید کارد میزدین خونم درنمیومد دیگه به بدبختی رد شدیم رفتیم

تو مجلس هم که جای نشستن نبود چندتا بچه هم هی میومدن و می رفتن کفشاشونو میمالوندن به من

دلم میخواست بگیرمشون بذارم زیر دست و پا و دق دلیمو سرشون خالی کنم ...

چندتا از پسرای اقوام {پسر عمه و پسر عمو مامان و....} تمام طول شب وسط حیاط دس می گرفتن

با لری تکنو می رفتن قاطی دس گرفتن و اینچیزا {سگ مصبا عجب رقصی داشتنا } 

دیشب هم رفتیم یه عروسی دیگه اونم از اقوام دور پدری این یکیا یه مزیت داشتن ارکستر رو تو کوچه گذاشته بودن

کمی دورتر از ورودی زنونه در حیاط زنونه رو بسته بودن مردا تو کوچه دس می گرفتن زنا تو حیاط خونه

هیچ مردی رو تو حیاط هم راه نمیدادن وقتی مردا رو تو حیاط راه ندن ورودی زنونه خلوت میشه ...

درستش هم همینه متاسفانه رسم بدی دارن اینجا اکثر عروسیا و مجالس که میری مردا ورودی زنونه رو بند میارن

اصلا هم فکر نمی کنن اون خانمی که میاد تو مجلس چطور باید از لابلای اون همه مرد رد بشه

تو بعضی مناطق این موضوع کمتره و بعضی جاها واقعن افتضاحه حالا بگذریم که بعضی اوقات

تو تالار هم همچین موضوعی پیش میاد...

خلاصه عروسی که تو خونه برگزار میشه رو باس گه گرفت ...



ته خطی ...
۲۹ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ نظر