مدتی که نبودم یه سری اتفاقات هم افتاد مثلا اینکه رفتم همون موسسه بوووق و ثبت نام کردم
اونم بهم چندتا کتاب داد گفت بخون 3ماه دیگه بیا امتحانشونو بده دیگه تصمیم گرفتم سال دیگه اگه خدا بخاد .........
بیخیال عاغا فعلا دعا کنید بشه
اون امتحان فنی حرفه ای رو یادتونه که با داداش بزرگه رفتم {قبل ماه رمضون } اینجا
واسه جواب اون هم رفتم آقاهه گفت 2 نمره کم داشتی واسه قبولی
بعد منم با پررویی تمام گفتم خب حالا امتحان بعدی کی تشکیل میشه اونم گفت همین روزا ثبت نام کن
پدر گرام رفت اسممو نوشت 3مهر امتحان دارم هنوز هم نمیدونم کتابمو کجا گذاشتم چه برسه به خوندن
آقاهه می گفت یه سوال دیگه جواب درست میدادی قبول می شدی کصافدا خو من دیگه خسته شده
پدر که عصبی شده بود می گفت این امتحانو کردی فیلمی تمومش کن بره:))))